آموزش ریتم در عکاسی
ریتم که معمولا به عنوان یکی از جزهای موسیقی، رقص و شعر مشهور میباشد، وظیفه بسیار با اهمیتی در هنرهای تجسمی هم خواهد داشت. ریتم ممکن است بر روی کیفیت تجربهی بصری بیینده موثر باشد و به شما یاری بکند توجه بیینده را به تصویر جلب و آن را داخل قاب نگه دارید. الگو را میشود یکی از اجزای آموزش ریتم در عکاسی به شمار آورد چرا که الگوها همواره ریتم خواهند داشت اما عکس این مسئله همواره صادق نمیباشد و امکان دارد که ریتمها همواره یک الگو نداشته باشند.
در ادامه این مقاله به انواع ریتم در هنرهای تجسمی و عکسبرداری میپردازیم و روش اجرای آنها در قاب بندی عکاسی را مورد تحلیل قرار میدهیم. با نمایندگی کانن باشید:
1- تکرار
این سبک معمول آموزش ریتم در عکاسی دارای عنصرهای مشابه یا ثابتی میباشد که با فاصله های مشخص تکرار میشوند. برای نمونه میشود به تیرهای برق اشاره نمود که با فواصل مساوی از قسمت راست تا قسمت چپ کادر تکرار بشوند، قایقهایی که کنار یکدیگر قرار دارند و یا یک مجموعه پنجره روی یک ساختمان شهری اشاره کرد. در موسیقی این الگوی ریتم ممکن است کلید یکسانی در پیانو باشد که هر 1/4 ثانیه تکرار خواهد شد.
2- تناوب
برای نمونه میشود به خط های روی یک کراوات دو رنگ، دکمه های سفید و سیاه برروی پیانو و یا منزل های تناوبی روی تخته شطرنج اشاره نمود. ونیز ریتمهای تناوبی امکان دارد دارای فاصله های AB نیز باشند.
در این نوع ریتم عنصرها شبیه به هم یا بدون حرکت با فاصله های طولانی-کوتاه-طولانی تکرار خواهند شد. این الگوی ریتم نسبت به الگوی تکرار کمتر در جهان اطراف ما متداول میباشد اما در جهان طراحی بسیار زیاد از آن بهره برداری میشود و میشود در وقت هماهنگی برای ثبت یک تصویر از آن برای ایجاد یک جنبهی زیبایی شناختی قوی بهره برداری کرد.
3- توالی
مانند قیاس های موسیقی، ریتمهای متوالی را میشود در مقام مجموعهای از عنصرهای شناخت که میشود با هر بار تکرار به میزان بسیار کم و به شکل قابل پیشبینی تغییر بکنند. این ریتم در عکسبرداری امکان دارد شامل همان عنصرهای باشد که در ریتم استاندارد تکرار میبینیم اما در صورتی که پرسپکتیو خودمان را تغییر بدهیم، عناصر تکراری به تدریج تغییر خواهند کرد.
در اینجا به جای انکه روبروی یک مجموعه تیر برق که از راست تا چپ کادر کشیده شدهاند قرار بگیریم، میتوانیم کمی پرسپکتیو خودمان را تغییر دهیم تا یکی از تیر برقها به ما نزدیکتر باشد و به تدریج کوتاهتر و کوچکتر شوند تا اینکه در یک نقطهی محو از دید خارج شوند.
دایرههای متحدالمرکز بوجود امده از موج روی آب که کم کم بزرگ و بزرگتر خواهند شد و در یک نقطه محو شدند هم ممکن است نمایان کننده ریتم توالی در عکسبرداری باشد.
4- نوسان
ریتم موجی حاوی توالی نرمتر و دنبالهدارتر عنصرهای میباشد که بالا و پائین خواهند رفت و یا به شکل مواج از چپ تا راست قاب کشیده میشوند. الزاما همه ی نوسانها از دید اندازه یا شدت مشابه به نوسان پیش یا پس از خودشان نمیباشند و لزوما نیز همه ی نوسانات متوالی نمیباشند. موهای فر، ابرهای موجدار، موجهایی که به ساحل خواهند رسید، تپههای شنی و یا بدن پر پیچ مارها همگی نشاندهندهی ریتم نوسانی یا مواج میباشند.
عنصرهای ریتمیک توانایی آن را خواهند داشت تا به خودی خود شخصیت اصلی قاب بندی و تصویر شما قرار بگیرند. به عنوان نمونه امکان دارد علاقه داشته باشید از خط های بر روی بدن یک گورخر یک تصویر کلوزآپ ثبت بکنید و یا سه عدد سیب که در یک ردیف قرار دارند را به تصویر بکشید. یک ریتم کلی که در همه ی قاب تصویر وجود خواهد داشت هم امکان دارد برای نشان دادن جو یا اتمسفر کلی تصویر مورد بهره برداری قرار بگیرد.
با نظم بودن ریتم امکان دارد به تماشاگر حس آرامش و یقین را منتقل بکند. به عنوان نمونه به این موضوع بی اندیشید که صداهایی مانند تپش قلب، صدای آب و صداهای ثابت و آرام دریا که صرفا یک ریتم ثابت میباشند تا چه میزان برای ما آرامش خاطر به همراه می آورند. ولی آیا میشود ریتم را به تنهایی یک اثر هنری طلقی کرد؟ بسیاری بر این باور هستند که ریتم فقط صدایی است که میزانهشمار (مترونوم) پخش میکند و موسیقی چیزی فراتر از آن است.
قطع کردن ریتم
با در نظر گرفتن این مسئله بهتر میباشد متوجه شوید که ریتم بصری بیشتر مواقع به عنوان یک ابزار یا پس زمینه برای داستان مرکزی یا شخصیت اصلی تصاویر مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.
تلاش بکنید سوژهی خود را در برابر یک صحنه با ریتم پس زمینهی پر قدرت قرار بدهید و یا در پی تنوع در ریتم باشید.
سوژه این قابلیت قابل تشخیص را به عنوان یک مرکز توجه تشخیص میدهد. به عنوان نمونه تصور بکنید که یک گوسفند شیاه در بین ردیفی از 6 گوسفند سفید واقع شده است یا برای نمونه 12 پایهی نرده را تصور بکنید که با فواصل مساوی از هم قرار دارند و روی یکی از آنها یک پرنده قرار دارد.
ریتم درون صحنه میتواند یک پس زمینهی ساده نیز باشد. برای نمونه تعدادی موج نوساندار را تصور بکنید که به یک قایق داخل آب ختم خواهد شد. نیازی نمیباشد که خیلی پیچیده با این تکنیک رفتار کنید. کلید کار این میباشد که با وجود اینکه ریتم میتواند مخاطب را در سطح عکس و داخل کادر هدایت کند شما معمولا باید چیزی را در مسیر بصری قرار دهید. قطع کردن عمدی یک ریتم قابل پیشبینی و تسکیندهنده، روش بسیار هوشمندانهای برای معرفی سوژه به مخاطب است.